محمود درویش
محمود درویش
«حاصِر حصارَک»
محمود درویش
حاصِرْ حصَارَكَ
لا مفرُّ
سقطتْ ذراعك فالتقطها
واضرب عَدُوَّك لا مفرُّ
وسقطتُ قربك فالتقطني
واضرب عدوكَ بي
فأنت الآن حُرُّ
حُرٌّ و حُرُّ
قتلاكَ أو جرحاك فيك ذخيرةٌ
فاضربْ بها واضربْ عدوَّكَ لا مَفَرُّ
أَشلاؤنا أسماؤنا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
سقط القناعُ عن القناعِ
سقط القناعُ ولا أَحدْ إلاَّك
في هذا المدى المفتوح للأعداء والنسيانِ
فاجعل كُلَّ متراسٍ بَلَدْ
لا لا أَحَدْ سقط القناعُ
عَرَبٌ أَطاعوا رُومَهم
عَرَبٌ و باعوا رُوْحَهُم
عَرَبٌ و ضاعوا
حاصرْ حصارَك بالجنونِ و بالجنونِ و بالجنونْ
ذهبَ الذين تحبُّهم ذهبوا
فإمَّا أن تكونْ أَو لا تكونْ
«محاصرهات را محاصره کن»
محمود درویش
محاصرهات را محاصره کن
راه گریزی نیست
بازویت افتاد آن را بردار
و دشمنت را بزن راه گریزی نیست
من در نزدیکیات افتادم مرا بردار
و دشمنت را با من بزن
که اکنون تو آزادی
آزادِ آزادی
کشتهها یا مجروحینت مهمات تواند
پس با آنها دشمنت را بزن راه گریزی نیست
هر پارۀ ما نام ما را بر خود دارد
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
رفتند آنها که دوستشان میداشتی رفتند
اکنون مساله بودن یا نبودن است
نقابها یکی پس از دیگری فرو افتاد
نقابها افتاده و جز تو هیچ کس نیست
در این گسترۀ گشوده بر دشمنان و فراموشی
پس هر خاکریز را به شهری بدل کن
نه نه هیچکس نمانده است نقابها فرو افتاده است
اعراب پی دشمنان دیرینشان رفتند
اعراب روحشان را فروختند
اعراب گم شدند
محاصرهات را محاصره کن دیوانهوار و دیوانهوار و دیوانهوار
رفتند آنها که دوستشان میداشتی رفتند
اکنون مسأله بودن یا نبودن است
شعرخوانی محمود درویش در نشست مجلس ملی فلسطین که در سال ۱۹۸۳ بعد از رفع محاصره بیروت در الجزایر برگزار شد.
قصیدۀ ستایش سایۀ بلند (مدیح الظل العالی) که «حاصر حصارک» فرازی از آن است، از محبوبترین شعرهای محمود درویش است.