بلا چاو

بِلاچاو

بدرود ای زیبا

بدرود ای زیبا

یک روز از خواب برخاستم
آه بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا! بدرود! بدرود!
یک روز از خواب برخاستم
دشمن همه جا را گرفته بود
ای پارتیزان مرا با خود ببر
آه بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا! بدرود! بدرود!
ای پارتیزان مرا با خود ببر
زیرا شهادت را نزدیک می‌بینم
اگر به‌عنوان یک پارتیزان کشته شدم
(وگر بر فراز کوهی کشته شدم)
آه بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا! بدرود! بدرود!
اگر به‌عنوان یک پارتیزان کشته شدم
(وگر بر فراز کوهی کشته شدم)
تو باید مرا به خاک بسپاری
مرا در کوهستان به خاک بسپار
(تو باید مرا به خاک بسپاری)
آه بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا! بدرود! بدرود!
مرا در کوهستان به خاک بسپار
(تو باید مرا به خاک بسپاری)
زیر سایه گلی زیبا
و آنان که از کنار گور من گذر می‌کنند
(و آنان که از کنار گور من گذر می‌کنند)
آه بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا! بدرود! بدرود!
و آنان که از کنار قبر من گذر می‌کنند
(و آنان که از کنار قبر من گذر می‌کنند)
به من خواهند گفت: «چه گل زیبایی»
(و آنان خواهند گفت: «چه گل زیبایی»)
این گل از پارتیزانی روییده‌است
(این گل از پارتیزانی روییده‌است)
آه بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا، بدرود ای زیبا! بدرود! بدرود!
این گل از پارتیزانی روییده‌است
(این گل از پارتیزانی روییده‌است)
که برای آزادی جان باخت
(که برای آزادی جان باخت)

لینک ویکیپدیا