فردوسی

کاوه آهنگر و ضحاک ماردوش

کاوه اثر برونو ریشتر
نشان ثابت روزنامه کاوه که به سردبیری سیدحسن تقی‌زاده منتشر می‌شد
تصویرگر: برونو ریشتر (Bruno Richter)

بخشی از کتاب ضحاک ماردوش
اثر علی‌اکبر سعیدی سیرجانی

ضحاک ماردوش

ضحاک ماردوش
نویسنده: علی‌اکبر سعیدی سیرجانی

ضحاک ماردوش

روایت رادیویی ضحاک ماردوش از شاهنامه فردوسی

فصل اول | پادشاهی جمشید هفتصد سال بود
فصل چهارم | تباه شدن روزگار جمشید
فصل پنجم | پادشاهی ضحاک هزار سال بود
فصل ششم | اندر خواب دیدن ضحاک فریدون را
فصل هشتم | پرسیدن فریدون نژاد خود از مادر
فصل نهم | داستان ضحاک با کاوه آهنگر
فصل یازدهم | دیدن فریدون دختران جمشید را
فصل دوازدهم | داستان فریدون با وکیل ضحاک
فصل سیزدهم | بند کردن فریدون ضحاک را
ضحاک در کوه دماوند به بند کشیده می‌شود

ضحاک در کوه دماوند به بند کشیده می‌شود
برگی از شاهنامه طهماسبی
نگارگر: سلطان محمد
سده دهم هجری

ضحاک بندۀ ابلیس
نویسنده: آتوسا صالحی

انیمیشن عروسکی افسانه ماردوش
کارگردان: حسین مرادی‌زاده

افسانه ماردوش - یک

انیمیشن عروسکی افسانه ماردوش
قسمت یکم
جام جهان‌بین

انیمیشن عروسکی افسانه ماردوش
قسمت دوم
آژی‌دهاک

کاوۀ آهنگر

انیمیشن عروسکی افسانه ماردوش
قسمت سوم
نبرد فریدون

نمایشنامه نقل ضحاک ماردوش
نویسنده: عباس جهانگیریان

فریدون ضحاک را شکست می‌دهد

فریدون ضحاک را شکست می‌دهد
برگی از شاهنامه پرینسون
سده یازدهم هجری

منظومه درفش کاویان
سرودۀ حمید مصدق

نمایش رادیویی قیام کاوه آهنگر
کاوه آهنگر

نمایشنامه منظوم کاوه آهنگر
اثر ابوالقاسم لاهوتی

شهرام ناظری - درفش کاویانی

آلبوم درفش کاویانی
شهرام ناظری

ضحاک به بند کشیده می‌شود

ضحاک به بند کشیده می‌شود
برگی از شاهنامه رشیدا
نگارگر: محمد یوسف نگارگر
سده یازدهم هجری

کاوه آهنگر

کاوۀ دادخواه
فصلی از کتاب چشمۀ روشن
نویسنده: غلامحسین یوسفی

مدال ضرب شده به مناسبت هزارۀ فردوسی
منقّش به صحنۀ دادخواهی کاوه
(سال ضرب: ۱۳۱۳ شمسی)

مدال هزاره فردوسی

بخشی از نمایشنامه کاوه
اثر میم. ا. به‌آذین

کاوه

نمایشنامه کاوه
نویسنده: م. ا. به‌آذین

نمایشنامه ضحاک
نویسنده: غلامحسین ساعدی

فریدون مشیری

«کاوۀ آیندۀ ایران زن است»
فریدون مشیری

بر سر ما سایۀ اهریمن است
هستی ما زیر پای دشمن است

در مزارآباد ما آهسته رو
کاندر این مرداب خون تا دامن است

سروبالایان به خاک افتاده‌اند
این که بالا می‌نماید شیون است

از جوانان یوسفی بر جا نماند
آن چه بینی غرق خون پیراهن است

نه ثریا نه منیژه شب سیاه
سر به سر این ملک چاه بیژن است

سال‌ها رفته‌ست و وحشت برقرار
همچنان تکرار تیر و بهمن است

در افق‌ها چهره‌ای می پرورم
ماه‌رخساری که پشت توسن است

گیسوان افشانده بر تاراج باد
تیغ در کف راست چون روئین‌تن است

من ز مردان ناامیدم بی‌گمان
کاوۀ آیندۀ ایران زن است

زانکه این آزرده‌جانان قرن‌هاست
طوق خون‌آلودشان بر گردن است

آه این مهرآفرینان سال‌هاست
روح‌شان در محبسی بی‌روزن است

پای دیوار اسارت بسته نای
رخت تاریک عزاشان بر تن است

صبرشان روزی به پایان می‌رسد
پیش من این نکته روز روشن است

گرچه اینک نام این نازک‌دلان
لاله و نسرین و ناز و سوسن است

باش تا گُردآفریدی برجهد
تا ببینی زن نه آتش آهن است

ناخن رنگین او مشت درشت
اطلس زرتارش آنک جوشن است

دست در شمشیر آرد ناگزیر
آن که دستش خون‌چکان از سوزن است

بگسلد زنجیرها تا بنگری
تیغ این شورافکنان شیرافکن است

بر افق‌ها چشم دارم هر سحر
تا چه زاید صبح شب آبستن است

من ز مردان ناامیدم بی‌گمان
کاوۀ آیندۀ ایران زن است

فریدون با گرز گاوسر بر سر ضحاک می‌کوبد

فریدون با گرز گاوسر بر سر ضحاک می‌کوبد
برگی از شاهنامه طهماسبی
نگارگر:‌سلطان محمد
سده دهم هجری