پرویز ناتل خانلری
پرویز ناتل خانلری
در سال ۱۳۰۸ داستان دختر سروان اثر پوشکین شاعر بزرگ روس را از روی ترجمهٔ فرانسه به زبان فارسی درآوردم و آن جزو مجموعهٔ افسانه، از طرف کتابفروشی خاور، در سال بعد چاپ و منتشر شده است. قصهٔ کوتاهی که در آن کتاب از قول یکی از اشخاص داستان نقل شده بود، از همانگاه در ذهن من جایگیر شد و چند سال بعد، قطعهٔ عقاب را که بر زمینهٔ همان قصه است، ساختم.
پرویز ناتل خانلری
بخشی از رمان دختر سروان
اثر الکساندر پوشکین
ترجمۀ پرویز ناتل خانلری
اواخر تابستان ۱۳۲۱ بود که عقاب را در قالب قصیدهای نه چندان بلند ساختم. مدتها در کشوی میز تحریرم زیر کاغذها به نوعی پنهانش کرده بودم، پنهانش کرده بودم چون در آن سالهای بعد شباب، از شعر دوران بازگشت و سرودن شعر به سبک قدما زیاد خوشم نمیآمد و از طرف دیگر سخت تحت تأثیر ادبیات فرانسه و شعر آن دیار بودم. شعر را برای احدی نخوانده بودم و اولین کسی که شعر را برایش خواندم، صادق هدایت بود. در آن ایام که من جوان بودم، هدایت مرد جاافتادهای بود. وی فاضل، خوشمشرب، زباندان و گاهی چنان تلخ و ترش بود که نمیشد طرفش رفت. من هم در وضعیتی قرار گرفته بودم که کمکم متوجه بسیاری بیعدالتیها، جفاهای روزگار و جور زمانهای میشدم که حتی آوای زیبا و دلنشین مرغ سحر را برنمیتابید… به یاد دارم یک روز شعر را برداشتم و به خانه هدایت در اطراف دروازه دولت رفتم. در آن زمان او در بانک کار میکرد و ساعت چهار یا چهار و نیم دیگر خانه بود. به در خانه که رسیدم، دقالباب کردم. مصدر خانه آمد و گفت آقاصادق در اتاقشان هستند. از حاشیهٔ باغچه گذشتم و از چند پله بالا رفتم، پشت در اتاق ایستادم و در زدم. صدای هدایت را شنیدم که گفت بهبه خانلرخان، بفرمایید. از پشت در ورودی دیدمت، بیا تو. وارد شدم. روی مبل کهنهای نشسته بود و کتابی در دست داشت که انگشت سبابهاش را لای آن گذاشته بود. پس از تعارف و حال و احوال، ماجرا را از سیر تا پیاز برایش گفتم. جالب بود او هم کتاب پوشکین را خوانده بود. بعد گفت خوب بخوان ببینم چه کردهای. شعر را آهسته و شمرده خواندم. در تمام مدت هیچ حرفی نمیزد، به گوشهای خیره شده بود، گاهی سر تکان میداد. وقتی شعر تمام شد، سیگاری از قوطی سیگارش درآورد و روشن کرد. حرف نمیزد و به سیگارش پک میزد. بعد سیگار را خاموش کرد و گفت: بارکالله! کتش را از روی جالباسی برداشت و گفت برویم خاور چاپش کنیم. این برخورد او چنان مرا به وجد آورد که شعر را به او تقدیم کردم.
پرویز ناتل خانلری
اولین انتشار منظومۀ «عقاب»
مجلۀ مهر (سال هفتم | شمارۀ ۲ | آبان ۱۳۲۱)
اثر طبع آقای پرویز ناتل خانلری
انتشار منظومۀ «عقاب» در مجلۀ بخارا
عقاب
سرودۀ پرویز ناتل خانلری
تصویرگر: نورالدین زرینکلک
اوج و فرود
(شرح غلامحسین یوسفی بر منظومۀ عقاب)
فصلی از کتاب چشمۀ روشن
پسر موبلند
اثر شِل سیلوراستاین
ترجمۀ حمید خادمی